لباسات رو زمینه پایینه تاکسی
بهم میگی چرا شد رابطه تاکسیک
نه میشه رد بشیم نه میشه وایستیم
برمیگشتیم عقب باز هم ما کاشکی
میگذره تایم باز میشیم اوکی
تنت یه کراپه تنم نورث فیس
حرف ها نموند توو دل قرصت
تو زدش بیرون خورشید پنج صبحه
بد شدی باهام مثل پلیس شهر
نمیخوام حرف هامو توضیح بدم
واسه من داشتی با بقیه فرق
الآن بذاری بری هم نداره فرق
اگه باز بکنیم دوتایی مست
بهم میدی ته این باتلِ حقو
نمیدونی قدر کسی که هست و
دلت تنگ میشه اون وقتی که رفت
لباسات رو زمینه پایینه تاکسی
بهم میگی چرا شد رابطه تاکسیک
نه میشه رد بشیم نه میشه وایستیم
برمیگشتیم عقب باز هم ما کاشکی
لباسات رو زمینه پایینه تاکسی
بهم میگی چرا شد رابطه تاکسیک
نه میشه رد بشیم نه میشه وایستیم
برمیگشتیم عقب باز هم ما کاشکی
- ۰ نظر
- ۱۷ آذر ۰۱ ، ۱۳:۵۲