برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنجه سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آیینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آیینه هم جز تو کسی نیست
برخیز برخیز برخیز برخیز
برخیز برخیز برخیز برخیز
خدانور است خدا مهساست
خدا سلطان قلب نیکاست
خدا تو کوچه ها امروز شهامت در وجود ماست
خدا توماج خدا صالح خدا امروز دوتا باله
که باید پرکشید وگرنه معصیت دارد
خدا زلفای در باده خدا ایران آباده خداوند گوهر عشقیست که تا مرگ پای ستار
خدا از ما خدا با ماست خدا امید برا فرداست
خدا اسمش عوض میشه یه روز عرفان یه روز اسرا ست یه روزم تو خیابوناست تو با امید میجنگه
یه روز شاله روی چوبه یه روز قیچی برا موهاست
خدا خون ندامونه خدا یلدا خدا پویاست
خدا تو روز ناامیدی کنار برکه ی درناست
خدا اون تیکه نونی ست که مهرشاد داشت میچرخوند
خدا نوید افکاری است که قلبمو میلرزوند
خدا فریاد این نسله که از تزویر بیزاره
خدا وژدان و آگاهیست خدا هرلحظه بیداره
صدایی تو سرم میگه خدا اینجاست توی آیینه
ای کاش میشد زندگی غیر از غم و دلواپسی بود
در غربت این لحظه ها همراه قلب ما کسی بود
اونکه گذشت مث یه سایه عمرمون بود
سهم من و تو کوچه های بی نشون بود
این حق ما نبوده دنیا چشمای ما کبوده دنیا
ما عاشقای بی نشونیم میخواستیم با هم بمونیم
این حق ما نبوده دنیا چشمای ما کبوده دنیا
ما عاشقای بی نشونیم میخواستیم با هم بمونیم
باور نکن تنها شدی تنها شدن تقدیر ما نیست
ما رد شدیم از هم ولی این آخرین تصویر ما نیست
